English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5206 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to have in stock U موجود داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hair U [الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
Other Matches
polymorph U عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio U نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
lives U موجود
handier U موجود
entities U موجود
entity U موجود
stock U موجود
stocked U موجود
life U موجود
on hand U موجود
disposal U موجود
existent U موجود
available U موجود
to the fore U موجود
existing U موجود
bound U موجود
extant U موجود
in store U موجود
going U موجود
handy U موجود
handiest U موجود
inesse U موجود
fleet in being U ناوگان موجود
biotype U موجود همزیست
gremlin U موجود وهمی
gremlins U موجود وهمی
records available U اطلاعات موجود
inexistent U غیر موجود
existing circumstances U شرایط موجود
wight U موجود زنده
availability U موجود بودن
effective strength U استعدادرزمی موجود
ready money U پول موجود
spot goods U کالاهای موجود
real U واقعی موجود
presents U موجود اماده
status quo U وضع موجود
to be there U موجود بودن
thing U لباس موجود
available balance U مانده موجود
available goods U کالاهای موجود
presenting U موجود اماده
presented U موجود اماده
present U موجود اماده
The root of exisiting differences. U ریشه اختلافات موجود
polyembryony U موجود چند جنینی
supermen U موجود مافوق انسان
being U موجود زنده شخصیت
organism U ترکیب موجود زنده
hemophile U موجود خون دوست
on hand U وسایل موجود درانبار
water hardness U [میزان املاح موجود در آب]
virtual U موجود بالقوه تقدیری
hygroscopic moisture U رطوبت موجود در هوا
extant U نسخهء موجود و باقی
superman U موجود مافوق انسان
microorganisms U موجود ذره بینی
undertone U ته صدا موجود در زمینه
nonentities U چیز غیر موجود
nonentity U چیز غیر موجود
free U موجود در دیسک یا حافظه
freed U موجود در دیسک یا حافظه
uric U موجود در ادرار پیشابی
freeing U موجود در دیسک یا حافظه
stock accounting U حساب کالاهای موجود
frees U موجود در دیسک یا حافظه
anaerobe U موجود غیر هوازی
available supply rate U نواخت اماد موجود
clara U هدف موجود نیست
built in U موجود در داخل چیزی
microorganism U موجود ذره بینی
undertones U ته صدا موجود در زمینه
preexistent U ازلیت موجود از قبل
biogenic U موجد موجود زنده
organisms U ترکیب موجود زنده
all available U تمام توپخانه موجود
back order U اماد غیر موجود
dermatome U قسمت خارجی یک موجود
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
symbiont U موجود زنده اجتمای یا همزی
taxis U واکنش موجود زنده در برابرگرایش
solute U جسم حل شده موجود در محلول
satyrs U موجود نیمه انسان ونیمه بز
satyr U موجود نیمه انسان ونیمه بز
NO VACANCIES U اتاق خالی موجود نیست.
moisture content U درصد رطوبت موجود در خاک
banshees U موجود وهمی بشکل روح
banshee U موجود وهمی بشکل روح
latent U اضافه ازفرفیت بار موجود
hydrotaxis U واکنش موجود زنده نسبت به اب
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
avaiiability U موجود بودن بدرد خوردن
humus U موار الی موجود در خاک
available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
ubiquitous U همه جا حاضر موجود درهمه جا
hypostasis U موجود فرضی حالت تعلیق
ammunition available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
ammunition in hands of troops U مهمات موجود در دست یگانها
menu U لیستی از انتخابهای اولیه موجود
humidity U میزان بخار اب موجود درهوا
menus U لیستی از انتخابهای اولیه موجود
radicalism U اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
halobiont U موجود زیست کننده دراب شور
preexist U ازلی بودن قبلا موجود شدن
We dont have it in stock . U این جنس موجود نیست ( نداریم )
armaments U جنگ افزار موجود روی وسیله
armament U جنگ افزار موجود روی وسیله
backgrounds U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
set up U انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
abiogenesis U ایجاد موجود زنده از موادبی جان
addressability U کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
biont U واحد مستقل موجود زنده سلول
cybercafe U نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
sop U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
intravenous U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
zaps U حذف داده موجود در فضای کاری
There are no tickets available for tonight . U بلیط برای امشب موجود نیست
nucleon U پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
zap U حذف داده موجود در فضای کاری
line item U اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
keratin U ماده شاخی موجود در مووناخن و شاخ
zapped U حذف داده موجود در فضای کاری
zapping U حذف داده موجود در فضای کاری
sops U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sylph U روح یا موجود ساکن در هوا جن هوایی
availability edit U بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
background U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
intravenously U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
peripheral U فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
delivery forecast U پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
gamodeme U نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
To preserve the status quo . U وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
staged crews U خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
aprFs-ski U فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
backtab U برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
net storage U انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
resource U تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
terpene U هیدروکربن هایی موجود در اسانس بفرمول 61H 01C
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
subject to being unsold U فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
anticatalyst U مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
metabolism U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
metabolisms U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
genes U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
fix U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
victualling bill U پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
fixes U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
prtsc U کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
gene U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
window U فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
symbion U موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
window U فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
analog U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
parabiosis U برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
insertion loss U توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
stenotherm U موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
transmigration U حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
short lot U کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
proprioceptive U تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
shares U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
Recent search history Forum search
2New Format
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1nonconversation
1i go out with you
1what about the plans to put automatic machines in the factories?
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1Given that the admittance matrix will not be full, further savings in storage requirements can be made.
2to keep someone up
1pairing off
2سلام یه دیکشنری برای ترجمه همزمان چندین کلمه میخوام؟ لطفا راهنماییم کنید. اشکال گوگل ترنسلیت اینه که برای هر کلمه فقط یک معنی رو مینویسه.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com